عشق به خود
لازم دانستم قطعی از نوشتار دل بیان کنم شاید که باشد کلام بودن اندوخته های دل انگیز را در خود پدیدار بخشم
از دریای طوفان زده دل چه ها میتوان سرود
یا از شدت غریبی و موج دل و شنیدارهایم که بس افزون کند این دیده های پر شگوه دل را که دل بودن است و نبود دل فتنه و دروغ و نیرنگهای شیطانیست که بگذریم از گفتار شیطان که چون همیشه است و با دل چه کرده که همگان آگاهیم از ناپاکی شیطان
...............................................................................................................
عمرگران مایه چنان رفت و رفت
بی خبر از آن که جوانی برفت
هنگام درگ کردن بودنمان و حیران ماندنمان از گذشت عمر گران قدرمان میباشد که خود را در غفلت زندگی قایم میکنیم و یه مرتبه سربلند میکنیم و میبینیم وقتی که در غفلت بودیم تنها عمرمان برفت و هرگز کارها یا دل سپردن هایی که میتوانستیم به دریای پر عطوفت مهر ش زندگی بخشیم رفت و رفت... . آیا وقت آن نیست که از این به بعد تکرار بیهئودگی را نکنیم
آیا حیف این زندگی پر ارزش نیست که به بیهودگی رود
استاد بهجت براستی نظم زندگی را خوب به نگرش در آورده
استاد فرموده اند
انسانهایی هستند که در جلد انسان هستن و انسانهایی هستن که حیوان از آنها بهتر است
=====================================================
یک روز خود را عشق پنداریم و عشق بورزیم بر خودمان تا شویم آگاه از این بی خبری
=====================================================
آزیاشا انسان یاشا ای انسان
براستی انسان باشیم و انسان گونه زندگی کنیم مگر این عمرمان چند سال است که همش به همدیگر دروغ و نیرنگ میزنیم چرا خود را از حیوان هم کثیف تر نشان میدهیم
ای داد از این جدایی که وقتی فرا میرسد و روخ مان از جسم مان جدا میشود دو روزی بر خود می آییم و بعد باز فراموش میکنیم که اشک ریختیم و آگاه شدیم و بر خود نگریستیم ....... ولی باز اشتباه هایمان را تکرار میکنیم
آخر برای چه....؟
خیلی ها در اول دوستی قربون صدقه هم میروند بعد ها که به سرانجام میرسد نقشه کشیدن ها و نیرنگ بازی ها وجفا کاری ها ....و....و... شروع میشوند که میشود گفت 1800 درجه فرق میکنیم بهتر است کمی به خودمان گریه کنیم بر روح پلیدی که در خود پدیدار ساختیم به خودشناسی برسیم و توبه کنیم دزدی نکنیم که اکثر کارهایمان یک نوع دزدی میباشد
جمعه 25 آذر 1390 - 3:29:46 PM